رادينرادين، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

آقا رادین

چندتا عکس خفففففففففففففن از رادین عسلی

برای دیدن عکسها به ادامه مطلب مراجعه کنید... رادین خرابکار تا مامان مهرناز یه لحظه چشم ازش برداشت صورتش رو با خودکار خط خطی کرد که البته بابا رضا بعد از دیدن این عکس مامانی رو سرزنش کرد  رادین و علاقه عجیبش به سطل زباله رادین خوشگل مامان در حال بازی با بند کیف مامان مهرناز رادین در حال توپ بازی رادین گل من در باغ خونه مامان جون اینا رادین در خواب ناز  آقا رادین شیطون رفته روی میز ناهارخوری و در حال شیطنت کردنه رادین عید نوروز منزل دایی میثم ایلیا کپل پسرخاله مهربون رادین سعی داره رادین رو ببوسه اما رادین نمیذاره :) رادین و مامان مهرناز در روز سیزده بدر ...
30 فروردين 1392

واكسن يك سالگي

پسر خوشگل مامان امروز به همراه مامان و بابا و مامان جون رفت مركز بهداشت و واكسن يك سالگيش رو زد. البته با 10 روز تاخير. چون پسركم هفته گذشته تب داشت و بعدش هم سرما خورد و نميشد كه واكسن بزنه. امروز هم اول برديمش پيش دكتر كه مطمئن بشيم سرماخوردگيش خوب شده تا يه وقت خداي نكرده با زدن واكسن مشكلي پيش نياد. دكتر هم رادين رو معاينه كرد و گفت ميتونيد واكسنش رو بزنيد. بعد برديمش بهداشت و واكسنش رو زديم پسر نازم فقط يه كوچولو گريه كرد و چون تو بغل مامانش بود زود آروم شد. بعدم توي ماشين شير خورد و لالا كرد. قربونش برم من الهي ...
17 فروردين 1392

اولین سفر رادین به آبادان

امروز 15 فروردین رادین عسلی به همراه مامان و بابا و خانواده پدری برای اولین بار به آبادان رفت. رادین و مامان مهرناز رفتن خونه دوست دوران دانشجویی مامان که اسمش خاله زینبه و بقیه هم رفتن مراسم بله برون یکی از اقوام. خاله زینب همیشه رادین رو از طریق وبلاگش دیده بود و روند بزرگ شدنش رو از این طریق طی میکرد و امروز اولین بار بود که رادین و خاله زینب با هم ملاقات کردن. خانواده خاله زینب خیلی خوب و مهربون و خونگرم بودن و خیلی هم از رادین خوششون اومد و تمام مدتی که ما اونجا بودیم رادین توی دست اونا دست به دست میشد و کلی هم باهاشون دوست شد و داداش خاله زینب هم از رادین کلی عکس گرفت. خلاصه امروز خیلی بهمون خوش گذشت. ممنون خاله زینب جون ...
16 فروردين 1392

پنجمین دندان رادین و دیکشنری رادین گلی

پسر خوشگل مامان الان سه روزه که پنجمین دندونش هم جوونه زده. یعنی در یکسال و 5 روزگی دندون نیش بالایی سمت راست رادین جوونه زد . مبارک باشه عسل مامان پسرم این روزها شیرینکاریهای زیادی انجام میده و هر کس هرکاری که میکنه رادین گلی اون کار رو تکرار میکنه. دوست داره همه چیز رو خودش بخوره لیوان و قاشق رو از دست من میگیره خودش مییبره سمت دهنش. تازه به من هم میده که بخورم قربونش برم من الهی  پسرم خیلی هم بامزه بای بای میکنه هرکس که داره از خونه میره بیرون یا وقتیکه خودش میخواد بره جایی بای بای میکنه و اون دست خوشگلش رو تکون میده  پسرم به توپ هم خیلی علاقه دا ره و بعد از کلمات ماما و بابا سومین کلمه ای که گفت توپ بود وقتی یه توپ رو میبینه...
16 فروردين 1392

عشقم تولد زيبات مبارك

رادين عزيزم يكسال از با تو بودن گذشت. يكساله كه تمام روز و شب ما رو به خودت اختصاص دادي و برامون روزهاي متفاوت و زيبايي رو رقم زدي. عشقم، نفسم، پسر خوشگلم يكسال پيش در همچين روزي تو گل زيبا قدمهاي كوچولوت رو بر چشمان منتظر و مشتاق ما گذاشتي و روز هفتم فروردين رو برامون زيباترين و به ياد موندني ترين روز زندگيمون كردي. عزيزم تولد زيبات مبارك باشه. عكس رادين عزيزم امروز در صفحه متولدين امروز ني ني وبلاگ قرار گرفته  و من و بابا رضا كه هميشه منتظر ديدن عكس رادين در اين صفحه بوديم كلي ذوق كرديم. دنیا صدای گریه کودکی را شنید که امروز تنها بهانه برای خندیدن من است... امروز را با هم لبخند می زنیم تولدت مبارک پسرك شيرينم ...
7 فروردين 1392

تولد تولد تولدت مبارك

سلام و صدسلام به پسر گل گلابم آقا رادين خوشگل مامان و بابا امروز اومدم با كلي خبرهاي تازه با عطر نوروزي. نوروز امسال اولين نوروزي بود كه رادين عزيز به جمع ما اضافه شده بود و لحظه تحويل سال رو كنار مامان و باباش بود و با شيرينكاريهاش اون لحظه رو براي ما شيرينتر كرد. روز سي ام اسفند يك ساعت قبل از تحويل سال من و رادين جوجو رفتيم حمام و لباساي خوشگل پوشيديم و به همراه بابا رضا در انتظار اين لحظه زيبا نشستيم. ساعت 2:31 وارد سال 92 شديم و سه تايي كلي ذوق كرديم و خنديديدم و از اينكه امسال رادين كوچولو به كنار سفره هفت سينمون اضافه شده بود كلي خوشحال بوديم. البته از ترس اينكه مبادا آقا رادين وروجك هفت سينمون رو خراب و داغون كنه سفره رو...
6 فروردين 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آقا رادین می باشد